محبت امام علی علیه السّلام به کودکان فقیر
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 محبّت امام علی علیه السّلام به کودکان فقیر



 

یک روز که هوا خیلی گرم بود، مردی از راه دور به دیدن حضرت علی علیه السّلام آمد. او با خود، چند ظرف عسل و یک سبد انجیر آورده و آن ها را به امام هدیه کرد. آن حضرت لبخندی زد و از او تشکّر کرد. بعد به یکی از نزدیکان خود فرمود: « چند نفر از یارانم را صدا بزن تا به این جا بیایند. » وقتی آن ها آمدند، امام علی علیه السّلام فرمودند: « بروید و بچه های فقیر را به این جا بیاورید. »


بعد از مدّتی یاران ایشان با چند نفر از بچه های فقیر شهر که در سایه نخل ها بازی می کردند، از راه رسیدند. آن ها با پای برهنه و لباس سفید بلند و وصله دار، اطراف علی علیه السّلام حلقه زدند و غرق تماشای او  شدند. امام هم لبخند زنان از آن ها استقبال کرد و با مهربانی صورتشان را بوسید و ظرف عسل را جلو آورد و به بچه ها تعارف کرد. بچه ها هم با خوشحالی کنار ظرف عسل نشستند و مشغول خوردن شدند و بعد ازسیر شدن، با نگاه های تشکّرآمیز از خانه کوچک حضرت بیرون رفتند.

 



حضرت علی علیه السّلام و مقام اوّل
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 حضرت علی علیه السّلام و مقام اوّل


 

حضرت علی علیه السّلام در همه کارهایش اوّل است.


او اوّلین کسی است که از بین مردان مسلمان شد.


او اوّلین امامی است که در مسجد به شهادت رسید.


او تنها کسی است که در حال رکوع انگشترش را به فقیر داد.


او اوّلین کسی است که مقام اوّل شجاعت را دارد.


او اوّلین کسی است که  همه قهرمانان برای قوی تر شدن، او را صدا می زنند.



شهادت حضرت علی علیه السّلام در کلام فرزند بزرگوارش
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

شهادت حضرت علی علیه السّلام در کلام فرزند بزرگوارش


 

پس از آن که حضرت علي عليه السّلام در محراب عبادت، خون خويش را به پاي درخت توحيد نثار کرد امام حسن مجتبي علیه السّلام غمگين در سوگ اسوه صبر و بردباري، بر فراز منبر رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازي از سخنانش فرمود:


« شب گذشته مردي از اين جهان درگذشت که هيچ يک از پيشينيان - در انجام وظيفه و اعمال شايسته بر او سبقت نگرفتند و از آيندگان نيز کسي را ياراي پا به پايي او نيست ... »


و سپس فرمود: « علي عليه السّلام در شبي رخت از جهان بست که در آن شب عيساي مسيح به آسمان عروج کرد، هم چنین يوشع بن نون جانشين موساي پيامبر نيز در آن شب درگذشت. »


« پدرم در حالتي دنيا را ترک کرد که هيچ سيم و زر و اندوخته‏اي نداشت. مگر تنها هفتصد درهم که از هداياي مردم به جا مانده بود که قصد داشت با آن خدمتکاري بگيرد. »


در اينجا، امام گريست و مردم نيز هم صدا با حضرت مجتبي عليه السّلام گريستند.



انواع استجابت دعا
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->


خداوند به سه طریق به دعاهای ما جواب می دهد:


 

* او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.


** او می گوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.


*** او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد.



غسل، یکی از اعمال شب قدر
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

غسل، یکی از اعمال شب قدر


 

غسل، از یك سو عبادت است چون مى بایست به نیّت تقرّب اطاعت خداوند انجام شود و از سوى دیگر نظافت و بهداشت مى باشد. چون با شست وشوى بدن هر مؤمنى خود را براى حضور در مجامع عمومى و سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم مى گرداند.


امام صادق علیه السّلام فرموده است: « هركس براى شب هاى هفدهم، نوزدهم، بیست و یكم وبیست و سوم ماه مبارك رمضان كه امید شب قدر بودن آنها مى رود، غسل انجام دهد، ازگناهان پاك مى گردد و مانند روزى مى شود كه از مادر متولد گردیده است. »


امام حسن عسكرى علیه السّلام فرموده: « اگر نتوانستى در شب هاى دیگر احیا داشته باشى، سعى كن احیا و شب زنده دارى شب بیست و سوم را از دست ندهى.»


امام باقر علیه السّلام نیز فرموده است: « هر كس شب قدر را احیا بدارد خداوند مهربان گناهان او را می آمرزد. »



شب قدر در روایات
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

شب قدر در روایات


 

طبق روایات فراوانى كه وارد شده، در شب قدر سرنوشت افراد براى سال آینده مانند رزق و روزی، مرگ و میر، خوشى و ناخوشى و امور و حوادث دیگر زندگى بر اساس استعدادها و لیاقت ها رقم مى خورد و این تقدیر و تنظیم حكیمانه هم در انسان هیچ گونه اجبار و سلب اختیارى به وجود نمی آورد.


درباره تنظیم و تقدیر سرنوشت افراد در شب قدر برای سال آتی آنان، امام صادق فرموده است: « تقدیر امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضای آن در شب بیست و سوم صورت می گیرد. »


-------------------------


در میان شب بیست و یکم و شب بیست و سوم در عین حالی که خدا و رسول و امامان برای زنده نگه داشتن روح امید و نشاط و اهمیت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرّب آنان، سعی در مخفی داشتن شب قدر داشته اند. آن طور که از تعدادی از احادیث استفاده می شود احتمال شب قدر بودن شب بیست و سوم را می توان تقویت نمود و معتبرتر دانست. زیرا در چند روایت آمده: « رسول خدا به عبادت و شب زنده داری دهه آخر ماه مبارک رمضان سفارش می کرد. »


-------------------------


امام علی می فرمایند: « شب بیست و سوم در عین حالی که باران شدیدی آمده بود و مسجد مدینه را گِل و آب فرا گرفته بود رسول خدا ما را به نماز وا می داشت و با وجود این که صورت و بینی آن حضرت گل آلود شده بود، دست از عبادت و شب زنده داری نمی کشید.



مگر قضای الهی قابل تغییر است؟!
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

مگر قضای الهی قابل تغییر است؟!


 

روزی امام حسنعلیه السّلامبه افراد خانواده اش فرمود: « من با زهر شهید می‌شوم. » پرسیدند: « چه کسی تو را مسموم می سازد؟ » فرمود: « یکی از زنان یا کنیزانم. » گفتند: « از خود دورش کن و از خانه ات خارجش ساز. » فرمود: « مگر قضای الهی قابل تغییر است؟ اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست، زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است. » چیزی نگذشت که جَعدَه، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.



نحوه نامگذاری امام حسن مجتبی علیه السّلام
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نحوه نامگذاری امام حسن مجتبی علیه السّلام


 

داستان ولادت امام حسن علیه السّلام به گونه‏ اى كه در روايات شيخ صدوق رحمه الله در امالى و روايات ديگر محدثين شيعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد علیه السّلام روايت‏ شده اين گونه است كه فرمود:


« چون فاطمه سلام الله علیها فرزندش حسن علیه السّلام را به دنيا آورد، به پدرش على عرض كرد: نامى براى او بگذار، علی فرمود: « من چنان نيستم كه در مورد نامگذارى او به رسول خدا پيشى گرفته و سبقت جويم. » در اين وقت رسول خدا آمد و آن كودك را در پارچه زردى پيچيده، به نزد آن حضرت بردند. حضرت فرمود: « مگر من به شما نگفته بودم كه او را در پارچه زرد نپيچيد؟ » سپس آن پارچه را به كنارى افكند و پارچه سفيدى گرفته و كودك را در آن پيچيد، آنگاه رو به على كرده، فرمود: « آيا او را نامگذارى كرده ‏اى؟ »


عرض كرد: « من در نامگذارى وى به شما پيشى نمى‏ گرفتم. »


رسول خدا فرمود: « من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمى‏ جويم! »


در اين وقت خداى تبارك و تعالى به جبرئيل وحى فرمود كه براى محمّد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبريك و تهنيت گوى و به وى بگو:   « به راستى كه على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه! »


جبرئيل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنيت گفت و سپس اظهار داشت: « خداى تبارك و تعالى تو را مأمور كرده كه او را به نام پسر هارون نام بگذارى. » رسول خدا پرسيد: « نام پسر هارون چيست؟ » عرض كرد: « شَبَّر. » فرمود: « زبان من عربى است؟ » عرض كرد: « نامش را حسن بگذار » و رسول خدا او را حسن ناميد.


بحار الانوار، ج 43، ص 238



ذکاوت امام حسن مجتبی علیه السّلام
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

ذکاوت امام حسن مجتبی علیه السّلام



امام حسن مجتبی علیه السّلام، نخستین نوه رسول گرامی اسلام در مقدس ترین ماه های سال قمری یعنی پانزدهم رمضان المبارک سال سوم هجری چشم به جهان گشود. او از همان دوران کودکي از نبوغ سرشاري برخوردار بود. وي با حافظه نيرومندش، آياتي را که بر پيامبر اکرم نازل مي‏شد، مي شنيد و همه را حفظ مي‏کرد و وقتي به خانه مي رفت براي مادرش مي‏خواند و حضرت فاطمه سلام الله عليها آن آيات و سخنان رسول الله را براي حضرت علي عليه السّلام نقل مي‏کرد و حضرت علي به شگفتي مي پرسيد: اين آيات را چگونه شنيده ای؟ زهراي مرضيه مي فرمود: از حسن عليه السّلام شنيده ام.


-------------------------


روزي علي عليه السّلام پنهان از ديدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببيند فرزندش چگونه آيات را بر مادرش تلاوت مي‏کند.


امام حسن عليه السّلام به خانه آمد و خواست آيات قرآن را براي مادرش بخواند؛ ولي زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علّت را پرسيد، گفت: مادر جان! گويا شخصيت بزرگي در اين خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز مي‏دارد.



مفهوم واژه های «رمضان» و «روزه»
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

مفهوم واژه های «رمضان» و «روزه»


 

واژه رمضان در لغت ‏به معنای تابش گرما و شدت تابش خورشید است.


بعضی می گویند رمضان به معنی سنگ گرم است كه از سنگ گرم، پای روندگان می سوزد و شاید مأخوذ از « رَمض » باشد كه به معنی سوختن است، چون ماه صیام گناهان را می‏سوزاند به این خاطر، بدین اسم موسوم شده است. زیرا ماه رمضان موجب سوختگی و تكلیف نفس است.


امّا صوم و روزه كه در این ماه تكلیف شرعی مسلمانان است عبارت است از احتراز از خوردن و آشامیدن و مُفطِرات دیگر از طلوع صبح تا غروب.


 

--------------------


 

** رَمض: شدّت یافتن حرارت روز، سنگ ریزه، آفتاب سوزان


** مُفطِر: افطار کننده، روزه گشاینده، جمع: مَفاطیر، مُفطِرات



استفتائات مقام معظم رهبری در مورد روزه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

استفتائات مقام معظم رهبری در مورد روزه


 

س: اگر شخص روزه‏ دار در اثر فراموشى چيزى بخورد، آيا تذكر دادن به او واجب است؟


ج) خير، تذكر دادن به او واجب نيست.


س: جويدن آدامس و مكيدن كُندر براى روزه‏دار چه حكمى دارد؟


ج) اگر چيزى وارد حلق نمى‌شود مانعى ندارد، ولى مكيدن كندر روزه را باطل مى‌كند.


س: آيا مسواك كردن با خمير دندان، در حال روزه اشكال دارد؟

ج) اشكال ندارد؛ ولى بايد از فرو رفتن آب دهان كه آغشته با خمير دندان و آب است جلوگيرى شود.


س: حكم تزريق سِرُم در حال روزه ماه رمضان چيست؟

ج) بنابر احتياط واجب، بايد از تزريق سرم خوددارى كند؛ خواه جنبه غذايى و تقويتى داشته باشد، يا جنبه دوايى و مانند آن.


س: زدن واكسن هپاتيت وقتى كه روزه هستيم چه حكمى دارد؟ آيا روزه را باطل مى‌كند؟

ج) اگر تزريق به عضله باشد، مانع ندارد.


س: من روز قبل دندان پر كرده‌ام و امروز كه روزه‌ام مقدار مختصرى خون ريزى دارد حكم آن چيست؟

آيا خوردن آب دهان در اين حالت كه مخلوط با خون دندان است جايز است چه كار بايد كرد؟ روزه چه حكمى دارد؟

ج) اگر خون در آب دهان مستهلک شود، محکوم به طهارت است و بلعيدن آن اشکال ندارد و مبطل روزه نيست.


س: گاهى اوقات انسان ترش مى‌کند، يعنى موادى ترش مزه از معده او به فضاى دهان او مى‌آيد. حال، اگر روزه‌دارى ترش کند و اين مواد را سهواً يا عمداً قورت دهد، روزه‌اش چه حكمى دارد؟

ج) اگر پس از آنکه به فضاى دهان آمد عمداً و اختياراً فرو برد، روزه‌اش باطل مى‌شود ولى سهواً مبطل روزه نيست.


س: اگر در ماه رمضان براى سحرى بيدار شويم و سحرى بخوريم و بعد بفهميم اذان گفته‌اند روزه قبول است يا بايد روزه آن روز قضا شود؟

ج) اگر تحقيق نموده و با علم به اينكه هنوز صبح نشده خورده است و بعد فهميده كه صبح شده، روزه صحيح است و قضا ندارد.


س: قبل اذان صبح يكى از شب‌هاى ماه مبارك رمضان براى انجام غسل جنابت به حمام رفتم، ناگهان فهميدم وقت تنگ شده است. تلاش کردم غسل قبل اذان تمام شود اما غسلم در حال اتمام بود که اذان شد. حال با وجود اِمساک من در آن روز آيا قضا و يا کفّاره بر من واجب است؟

ج) در فرض سؤال روزه‌تان صحيح است.


 

--------------------


 

** مُستَهلَک: نابود شده، هلاک شده، از بین رفته


** اِمساک: خودداری، نخوردن غذا



پاسخ به یک شبهه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

پاسخ به یک شبهه

شهيد مطهري به نکته اي اساسي درباره اموال حضرت خديجه سلام الله علیها و شمشير علي عليه السّلام اشاره دارد؛ زيرا وقتي گفته مي شود اسلام با مال خديجه و شمشير علي پيش رفت، بعضي شبهه اي مطرح مي کنند و مي گويند: يعني اسلام با زر و زور پيش رفته است؟

شهيد مطهري پاسخ مي دهد: « اگر ديني با زور پيش برود، آن چه ديني مي تواند باشد؟ آيا قرآن در يک جا دارد که اسلام با زر و زور پيش رفت؟ آيا علي در يک جا گفت که اسلام با زر و زور پيش رفت؟

شکي وجود ندارد که مال خديجه به درد مسلمين خورد، اما آيا مال خديجه، صرف دعوت اسلام شد؛ يعني خديجه پول زيادي داشت، آیا پول خديجه را به کسي دادند و گفتند بيا مسلمان شو؟ آيا يک جا، انسان در تاريخ، چنين چيزي پيدا مي کند؟ يا نه، در شرايطي که مسلمين و پيغمبر اکرم در نهايت درجه سختي و تحت فشار بودند، جناب خديجه مال و اموال خودش را در اختيار پيامبر گذاشت، ولي نه براي اينکه پيامبر- العياذ بالله- به کسي رشوه بدهد و تاريخ نيز هيچ گاه چنين چيزي را نشان نمي دهد ...

 

پس اگر مال خديجه نبود، فقر و تنگ دستي شايد مسلمين را از پا در مي آورد. مال خديجه خدمت کرد، اما نه خدمت رشوه دادن، بلکه خدمت به اين معنا که مسلمانان گرسنه را نجات داد. شمشير علي بدون شک به اسلام خدمت کرد ... در شرايطي که شمشير دشمن آمده بود، ريشه اسلام را بکند. 



یاد خدیجه سلام الله علیها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

ياد خديجه سلام الله علیها


 

رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم با اين كه بعدها با زناني چند ازدواج كرد ولي هرگز خديجه را از ياد نبرد. عايشه مي گويد: « هر وقت پيغمبر خدا ياد خديجه مي افتاد، ملول و گرفته مي شد و براي او آمرزش مي طلبيد. روزي من رشك ورزيدم و گفتم: يا رسول اللّه! خداوند به جاي آن پير زن، زني جوان و زيبا به تو داد. »


پيغمبر ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد و فرمود: « خدا شاهد است خديجه زني بود كه چون همه از من رو مي گردانيدند، او به من روي مي كرد و چون همه از من مي گريختند به من محبت و مهرباني مي كرد و چون همه دعوت مرا تكذيب مي كردند، به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد. در مشكلات زندگي مرا ياري مي داد و با مال خود كمك مي كرد و غم از دلم مي زدود. »


حضرت امام صادق عليه السّلام فرمود: « وقتي حضرت خديجه از دنيا رفت، فاطمه كودكي خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: « يا رسول الله اُمّي! مادرم كجاست؟ »


پيامبرسكوت كرد. جبرئيل نازل شد و گفت: «خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در كاخ طلايي كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند، جاي دارد. »


 

--------------------


 

** مَلول: اندوهگین، بیزار


** اُمّی: بی سواد، درس نخوانده



وصیت حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

وصيّت حضرت خديجه سلام الله علیها

 

 

حضرت خديجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بيمار شد. پيغمبر به عيادت وي رفت و فرمود: « اي خديجه! آيا مي داني كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟! » آنگاه از خديجه دل جويي و تفقّد كرد و او را وعده بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود.


چون بيماري خديجه شدّت يافت، عرض كرد: يا رسول الله! چند وصيت دارم:


(( اوّل، من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن. پيامبر فرمود: « هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي. » عرض كرد: « يا رسول الله! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد و به فاطمه زهرا اشاره كرد. چون او بعد از من يتيم و غريب خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد زننده اي داشته باشد. اما وصيت سوم را شرم مي كنم برايت بگويم. آن را به فاطمه مي كنم تا برايت بازگو كند. »


پس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود: « نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم مي گويد: من از قبر در هراسم، از تو مي خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني. » )) پس فاطمه زهرا از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر عرض كرد. پيامبر اكرم آن پيراهن را براي خديجه فرستاد و او بسيار خوشحال شد.


هنگام وفات حضرت خديجه، پيامبراكرم غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله! خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: « ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوار تريم كه كفنش را به عهده بگريم. »

 



خصال حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

خِصال حضرت خدیجه سلام الله علیها


 

حضرت خديجه سلام الله علیها از بزرگترين بانوان اسلام به شمار مي رود. او اولين زني بود كه به اسلام گرويد چنان كه عليّ بن ابي طالب علیه السّلام اولين مردي بود كه به اسلام روي آورد.


اولين زني كه نماز خواند، خديجه بود. او انساني روشن بين و دورانديش بود. با گذشت از علاقه مندیش به معنويات، وزين و با وقار، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به اخبار آسماني بود. همين شرافت براي او بس كه همسر رسول خدا بود و گسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت.


خديجـه از كتب آسماني آگاهـي داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك ، او را «ملكه بُطَحاء» مي گفتند. از نظر عقل و زيركي نيز برتري فوق العاده اي داشت و مهم تر اين كه حتي قبل از اسلام وي را «طاهره» و «مباركه» و «سيده زنان»    مي خواندند. جالب اين است كه او از كساني بود كه انتظار ظهـور پيامبر جديد را مي كشيد و هميشه از ورقه بن نوفل و ديگر علما، جوياي نشانه هاي نبوت مي شد.


در تاریخ می خوانیم:


حضرت محمّد صلّي الله عليه وآله و سلّم هر وقت از تكذيب قريش و اذيت هاي ايشان محزون و آزرده مي شدند، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمي كرد مگر ياد خديجه، و هرگاه خديجه را مي ديد مسرور مي شد.


ابن عباس مي گويد: «پيامبر بر روي زمين چهار خط کشيد و پرسيد:آيا مي دانيد اين چيست؟ گفتند: خدا و رسولش آگاه ترند؛ ما نمي دانيم. پيامبر خدا فرمود: بهترين زنان اهل بهشت، چهار نفرند: خديجه دختر خُوَيلد، فاطمه دختر محمّد، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم.

 

ولی یکی از مفسران می نویسد:

ظاهر قرآن و احاديث اقتضا مي كند كه حضرت مريم از تمام زنان برتر و پس از آن فاطمه و سپس خديجه و بعد آسيه باشد.

 

 


 

--------------------


 

** خِصال: جِ خصلت، خوی ها، عادات


** بُطَحاء: سرزمین مکّه معظمه

 



درود خدا بر خدیجه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

درود خدا بر خدیجه

 


 

حضرت خديجه كبري سلام الله علیها چنان مقام والايي داشت كه خداوند عزّوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق رواياتي از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام، پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم هنگام بازگشت از معراج، به جبرئيل فرمود: « آيا حاجتي داري؟ » جبرئيل فرمود: « خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني. »


در روايتي ديگر مي خوانيم: روزي خديجه سلام الله علیها به طلب رسول خدا بيرون آمد. جبرئيل به صورت مردي با وي روبه رو شد و از خديجه احوال رسول خدا را پرسيد. خديجه نمي توانست بگويد رسول خدا در كجا به سر مي برد. او مي ترسيد اين مرد از كساني باشد كه قصد كشتن رسول خدا را دارد. وقتي كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه را باز گفت، حضرت محمد صلّي الله عليه وآله و سلّم فرمود: « آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خدا تو را سلام برسانم. »


رياحين الشريعه، ج2،ص206



تسلیت وفات امّ المؤمنین سلام الله علیها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



 


 

... دهم رمضان المبارک، سالروز وفات امّ المؤمنین


حضـرت خدیجـه کبـری سلام الله علیها


بر تمامی مسلمانان جهان تسلیت باد ...