واقعه رد شمس چیست؟
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

واقعه رد شمس چیست؟ (به مناسبت پانزدهم شوّال المکرّم)


 

واقعه رد شمس برای امیرالمؤمنین علیه السّلام دوبار اتفاق افتاده است: یکی در زمان پیامبر در نزدیکی مسجد قبا، و دیگری پس از رحلت آن حضرت در سرزمین بابل در نزدیکی حله.


بار اول:


پيامبر اکرم در منزل خود بود و علي هم حضور داشت. همان دم جبرئيل آمده، وحي الهي آورده؛ رسول خدا سر مبارک خود را روي پاي علي گذارد و سر برنداشت تا هنگامي که آفتاب غروب نمود.


علي عليه السّلام که نماز عصر را بجا نياورده بود ناچار شد نمازش را در حالت نشسته و رکوع و سجود را با اشاره به جاي آورد. پيامبر اکرم پس از آن که به خود آمد به علي فرمود نماز عصرت قضا شد. عرض کرد: « نمي توانستم نماز را به حالت عادي بخوانم به خاطر حالت وحي که بر شما عارض شده بود و بر من تکيه داده بوديد. »


در اين هنگام خود پيامبر و يا علي به فرمان پيامبر از خداي متعال مي خواهد که خورشيد را براي علي که براي احترام به پيامبر نمازش را به حالت عادي نخوانده برگرداند و چنين مي شود.


بار دوم:


واقعه رد شمس که برای دومین بار در زندگی امام علی تکرار شد پس از رحلت رسول خدا اتفاق افتاده بود.


امام علی و ياران او قصد عبور از رودخانه فرات در منطقه بابل را داشتند و هنگامي که سپاهيان مشغول عبوردادن مَرکَب ها و توشه ها از رودخانه بودند از نماز عصر غافل شدند، امّا امام و برخي از ياران، نماز را به جاي آوردند. در اين هنگام خورشيد غروب نمود در حالي که عدّه زيادي نماز عصر را نخوانده بودند.  آنان در اين باره با امام به گفتگو پرداختند. وقتي امام، ياران خويش را اين گونه نگران ديد از خداي متعال درخواست نمود تا خورشيد را برگرداند تا سپاهيان نماز عصر را به جاي آورند و چنين شد ...


خلاصه ای از کتاب ارشاد شیخ مفید



دعای وداع با ماه مبارک رمضان از امام سجّاد علیه السّلام
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

دعای وداع با ماه مبارک رمضان از امام سجّاد علیه السّلام


 

پروردگارا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مصيبت ما را در اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته است كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشویى و خداوندا بر ما ببخشايى آنچه در پنهان و آشكارا گناه گردانيم ...


خداوندا! در اين روز عيد فطرمان كه براى مؤمنان روز عيد و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمایى قرار دادى از هر گناهى كه مرتكب شده‏ايم و هر كار بدى كه كرده‏ايم و هر نيت ناشايسته اى كه در ضميرمان نقش بسته است به سوى تو باز مى‏ گرديم و توبه مى كنيم، توبه اى كه در آن بازگشت به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه در آن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد.


بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز، ما را توفيق بازگشت به سويت و توبه از گناهان عطا فرما.



امام علی علیه السّلام در محراب
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

علی علیه السّلام در محراب


 

فرو ریزد بـه دامـن، از سپهـر دیده کـوکب هــا


علـی این مظهـر عدل الهـی چون دگـر شب هـا


--------------------


 

چـه در پیش است کز باغ فلک بـوی خزان خیزد


ز دشت شب چو نرگس هـا نمی رویند کوکب هـا


--------------------

 


مگـر رنگین ز خون پـاک او محراب خواهد شـد


کـه می روید بـه ناکامی گل افسوس بـر لب هـا


--------------------

 


تب و تابی به جانش شعله افکنده است و می داند


که در خون سحـر بی تاب می گردد از این تب‏ها


--------------------

 


چـه افتــاده است در کـرّوبیــان عالـم بــالا


کـه مـی گریند و مـی نالند با فـریاد یا رب هـا


--------------------

 


علـی، کو دین احمد را علم بـر بـام گـردون زد


ز پـا افکند بـا تیغ دو سر رایــات مـرحب هـا


--------------------

 


چـو مهر خـاوری غلتید، در خون سحـرگاهـان


به هنگامی که با معبود، در دل داشت مطلب هـا


--------------------

 


علی شد کشته باشمشیر کین کز دیدگان،مشفق


 فـرو ریزد بـه دامن از سپهـر دیده کـوکب هـا 



محبت امام علی علیه السّلام به کودکان فقیر
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 محبّت امام علی علیه السّلام به کودکان فقیر



 

یک روز که هوا خیلی گرم بود، مردی از راه دور به دیدن حضرت علی علیه السّلام آمد. او با خود، چند ظرف عسل و یک سبد انجیر آورده و آن ها را به امام هدیه کرد. آن حضرت لبخندی زد و از او تشکّر کرد. بعد به یکی از نزدیکان خود فرمود: « چند نفر از یارانم را صدا بزن تا به این جا بیایند. » وقتی آن ها آمدند، امام علی علیه السّلام فرمودند: « بروید و بچه های فقیر را به این جا بیاورید. »


بعد از مدّتی یاران ایشان با چند نفر از بچه های فقیر شهر که در سایه نخل ها بازی می کردند، از راه رسیدند. آن ها با پای برهنه و لباس سفید بلند و وصله دار، اطراف علی علیه السّلام حلقه زدند و غرق تماشای او  شدند. امام هم لبخند زنان از آن ها استقبال کرد و با مهربانی صورتشان را بوسید و ظرف عسل را جلو آورد و به بچه ها تعارف کرد. بچه ها هم با خوشحالی کنار ظرف عسل نشستند و مشغول خوردن شدند و بعد ازسیر شدن، با نگاه های تشکّرآمیز از خانه کوچک حضرت بیرون رفتند.

 



حضرت علی علیه السّلام و مقام اوّل
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 حضرت علی علیه السّلام و مقام اوّل


 

حضرت علی علیه السّلام در همه کارهایش اوّل است.


او اوّلین کسی است که از بین مردان مسلمان شد.


او اوّلین امامی است که در مسجد به شهادت رسید.


او تنها کسی است که در حال رکوع انگشترش را به فقیر داد.


او اوّلین کسی است که مقام اوّل شجاعت را دارد.


او اوّلین کسی است که  همه قهرمانان برای قوی تر شدن، او را صدا می زنند.



مگر قضای الهی قابل تغییر است؟!
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

مگر قضای الهی قابل تغییر است؟!


 

روزی امام حسنعلیه السّلامبه افراد خانواده اش فرمود: « من با زهر شهید می‌شوم. » پرسیدند: « چه کسی تو را مسموم می سازد؟ » فرمود: « یکی از زنان یا کنیزانم. » گفتند: « از خود دورش کن و از خانه ات خارجش ساز. » فرمود: « مگر قضای الهی قابل تغییر است؟ اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست، زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است. » چیزی نگذشت که جَعدَه، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.



نحوه نامگذاری امام حسن مجتبی علیه السّلام
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نحوه نامگذاری امام حسن مجتبی علیه السّلام


 

داستان ولادت امام حسن علیه السّلام به گونه‏ اى كه در روايات شيخ صدوق رحمه الله در امالى و روايات ديگر محدثين شيعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد علیه السّلام روايت‏ شده اين گونه است كه فرمود:


« چون فاطمه سلام الله علیها فرزندش حسن علیه السّلام را به دنيا آورد، به پدرش على عرض كرد: نامى براى او بگذار، علی فرمود: « من چنان نيستم كه در مورد نامگذارى او به رسول خدا پيشى گرفته و سبقت جويم. » در اين وقت رسول خدا آمد و آن كودك را در پارچه زردى پيچيده، به نزد آن حضرت بردند. حضرت فرمود: « مگر من به شما نگفته بودم كه او را در پارچه زرد نپيچيد؟ » سپس آن پارچه را به كنارى افكند و پارچه سفيدى گرفته و كودك را در آن پيچيد، آنگاه رو به على كرده، فرمود: « آيا او را نامگذارى كرده ‏اى؟ »


عرض كرد: « من در نامگذارى وى به شما پيشى نمى‏ گرفتم. »


رسول خدا فرمود: « من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمى‏ جويم! »


در اين وقت خداى تبارك و تعالى به جبرئيل وحى فرمود كه براى محمّد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبريك و تهنيت گوى و به وى بگو:   « به راستى كه على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه! »


جبرئيل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنيت گفت و سپس اظهار داشت: « خداى تبارك و تعالى تو را مأمور كرده كه او را به نام پسر هارون نام بگذارى. » رسول خدا پرسيد: « نام پسر هارون چيست؟ » عرض كرد: « شَبَّر. » فرمود: « زبان من عربى است؟ » عرض كرد: « نامش را حسن بگذار » و رسول خدا او را حسن ناميد.


بحار الانوار، ج 43، ص 238



شهادت حضرت علی علیه السّلام در کلام فرزند بزرگوارش
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

شهادت حضرت علی علیه السّلام در کلام فرزند بزرگوارش


 

پس از آن که حضرت علي عليه السّلام در محراب عبادت، خون خويش را به پاي درخت توحيد نثار کرد امام حسن مجتبي علیه السّلام غمگين در سوگ اسوه صبر و بردباري، بر فراز منبر رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازي از سخنانش فرمود:


« شب گذشته مردي از اين جهان درگذشت که هيچ يک از پيشينيان - در انجام وظيفه و اعمال شايسته بر او سبقت نگرفتند و از آيندگان نيز کسي را ياراي پا به پايي او نيست ... »


و سپس فرمود: « علي عليه السّلام در شبي رخت از جهان بست که در آن شب عيساي مسيح به آسمان عروج کرد، هم چنین يوشع بن نون جانشين موساي پيامبر نيز در آن شب درگذشت. »


« پدرم در حالتي دنيا را ترک کرد که هيچ سيم و زر و اندوخته‏اي نداشت. مگر تنها هفتصد درهم که از هداياي مردم به جا مانده بود که قصد داشت با آن خدمتکاري بگيرد. »


در اينجا، امام گريست و مردم نيز هم صدا با حضرت مجتبي عليه السّلام گريستند.



ذکاوت امام حسن مجتبی علیه السّلام
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

ذکاوت امام حسن مجتبی علیه السّلام



امام حسن مجتبی علیه السّلام، نخستین نوه رسول گرامی اسلام در مقدس ترین ماه های سال قمری یعنی پانزدهم رمضان المبارک سال سوم هجری چشم به جهان گشود. او از همان دوران کودکي از نبوغ سرشاري برخوردار بود. وي با حافظه نيرومندش، آياتي را که بر پيامبر اکرم نازل مي‏شد، مي شنيد و همه را حفظ مي‏کرد و وقتي به خانه مي رفت براي مادرش مي‏خواند و حضرت فاطمه سلام الله عليها آن آيات و سخنان رسول الله را براي حضرت علي عليه السّلام نقل مي‏کرد و حضرت علي به شگفتي مي پرسيد: اين آيات را چگونه شنيده ای؟ زهراي مرضيه مي فرمود: از حسن عليه السّلام شنيده ام.


-------------------------


روزي علي عليه السّلام پنهان از ديدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببيند فرزندش چگونه آيات را بر مادرش تلاوت مي‏کند.


امام حسن عليه السّلام به خانه آمد و خواست آيات قرآن را براي مادرش بخواند؛ ولي زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علّت را پرسيد، گفت: مادر جان! گويا شخصيت بزرگي در اين خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز مي‏دارد.



درود خدا بر خدیجه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

درود خدا بر خدیجه

 


 

حضرت خديجه كبري سلام الله علیها چنان مقام والايي داشت كه خداوند عزّوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق رواياتي از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام، پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم هنگام بازگشت از معراج، به جبرئيل فرمود: « آيا حاجتي داري؟ » جبرئيل فرمود: « خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني. »


در روايتي ديگر مي خوانيم: روزي خديجه سلام الله علیها به طلب رسول خدا بيرون آمد. جبرئيل به صورت مردي با وي روبه رو شد و از خديجه احوال رسول خدا را پرسيد. خديجه نمي توانست بگويد رسول خدا در كجا به سر مي برد. او مي ترسيد اين مرد از كساني باشد كه قصد كشتن رسول خدا را دارد. وقتي كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه را باز گفت، حضرت محمد صلّي الله عليه وآله و سلّم فرمود: « آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خدا تو را سلام برسانم. »


رياحين الشريعه، ج2،ص206